دوساعت قبل از اذان صبح مشغول عبادت و شب زندهداری میشد. نمازشب میخواند و قرآن تلاوت میکرد و اعمال واردشده در این ساعات را انجام میداد. درحال نمازشب و رازونیاز خیلی گریه میکرد؛ بهطوريکه گاهی من یا پدرومادر از صدایگریه او بیدار میشدیم. بعد از شب زندهداری و نمازشب، نمازصبح را میخواند وتا طلوعآفتاب مشغول تعقیبات بود. زیارت عاشورا و یا زیارت جامعه کبیره و دعای صباح و مقداری هم قرآن میخواند.