نرم افزار شهید تورجی زاده
نرم افزار چند رسانه ای سردار شهید محمد رضا تورجی زاده با تلاش بنیاد خیره المهدی طراحی و تولید گردیید
در این نرم افزار زیبا و چشم نواز سعی شده با استفاده از گرافیک جذاب برنامه ای ساده و روان تهیه شود تا شاید بتواند جلوه هایی از زوایای مختلف زندگی سردار شهید را از تولد تا شهادت به تصویر بکشد
این نرم افزار در قالب یک دی وی دی و با حجمی بیش از 4 گیگ اطلاعات تهیه و تولید گردیده است
نکته قابل توجه اینکه این نرم افزار زیر نظر خانواده شهید تهیه و تولید شده و تنها نرم افزار مورد تایید ایشان می باشد
مشخصات نرم افزار :
- بیش از 460 عکس منحصر به فرد از تصاویر شهید ( از تولد تا شهادت )
- بیش از 20 تصویر طراحی شده برای استفاده در بک گراند ویندوز
- بیش از 220 دقیقه فیلم از خاطرات خانواده ، همرزمان و مصاحبه با خود شهید
- بیش از 380 دقیقه صوت از مداحی و دعاهای خوانده شده توسط خود شهید
- امکان زیارت مجازی ( پارانوما ) از مزار شهید
- معرفی و نمایش بخشهایی از کتاب جدید و تمام رنگی ( مورد تایید خانواده شهید )
- معرفی وب سایت اختصاصی و مورد تایید خانواده شهید
- ارائه نسخه اندروید نرم افزار ویژه تلفن همراه و تبلت
بخشی از تصاویر صفحات و منوهای نرم افزار در اینجا قابل مشاهده می باشد
تصاویر 360 درجه از مقبره شهید
انتشار کتاب خاطرات و زندگینامه شهید محمدرضا تورجی زاده
پدر شهید
پدرم مرحوم حاج حسن، در بازارچه مجلسی[1] مغازه نانوایی داشت. خیلی فعال و کوشا بود. آن زمان نانواییها از صبح زود تا آخر شب کار میکردند. پدرم صبح زود از خانه خارج ميشد وآخر شب برمیگشت. همیشه به ما و کارگرانش توصیه میکرد که:« کار را عزیزکن و تن را خوار؛ نه تن را عزیز کنی و کار را خوار!» برای معاش تلاش میکرد؛ ولی همیشه میگفت درکنارش نیتی بالاتر؛ یعنی خدمت بهخلق دارد. به فکر حلّ مشکلات مردم بود. اگر کارگر فقیری داشت، هنگام کار کمکش میکرد تا بتواند درآمد بیشتری داشته باشد. البته، خیلی اذیت میشد؛ ولی میخواست از این طریق به خانوادههای نیازمند کمک کند.
وصیتنامه
الحمدالله ربالعالمین، شهادت میدهم که معبودی جز الله نیست و برای رشدانسانها پیامبرانی فرستاده که نبی اکرم محمد ابن عبدالله خاتم آناناست.
او نیز برای استمرار راه صحیح این امت و عدم انحراف از مبانی عالیه اسلامحضرت علی (علیه السلام) را به عنوان ولی و وصی بعد از خود معرفی نمود
نماز شب
دوساعت قبل از اذان صبح مشغول عبادت و شب زندهداری میشد. نمازشب میخواند و قرآن تلاوت میکرد و اعمال واردشده در این ساعات را انجام میداد. درحال نمازشب و رازونیاز خیلی گریه میکرد؛ بهطوريکه گاهی من یا پدرومادر از صدایگریه او بیدار میشدیم. بعد از شب زندهداری و نمازشب، نمازصبح را میخواند وتا طلوعآفتاب مشغول تعقیبات بود. زیارت عاشورا و یا زیارت جامعه کبیره و دعای صباح و مقداری هم قرآن میخواند.
شوخ طبعی
يكي از همرزمان شهيد ميگفت:« خیلی کارهایم زیاد بود. داخل چادر نشسته بودم و داشتم برگهها را امضا میکردم. یکدفعه دیدم برادرم وارد چادر شد. به محض اینکه قیافه او را دیدم، کلی خندیدم. او تازه از اصفهان آمده بود و شور جوانی داشت؛به همین علت، با موهای بلند به جبهه آمده بود.